داستان: ارسطو برای سومین بار عاشق شدهاست و قصد برپایی مراسم عروسی دارد. نقی که در حال ساخت خانه خود است، این مراسم را در همان خانه نیمساز برگزار میکند و شام مراسم را هم هما به عهده میگیرد. اوس موسی (معمار مشهدی ساختمان) به نقی اصرار میکند تا ستونی را وسط خانه نصب کند ولی نقی قبول نمیکند. مراسم برگزار میشود و بعد از شام هنگامیکه همه مشغول رقص و پایکوبی در طبقه دوم هستند ساختمان فرو میریزد و