نیمه شب بود و دفتر شعرم میهمان شه خراسان بود صحن های حرم همه نمناک خاطرم مانده است،باران بود در هیاهوی صحن گم شدم و خاطراتم همه دوباره شدند شعر اذن دخول میخواند و واژه ها نایب الزیاره شدند حرف های نگفتنی ام را همه را بی اراده میگفتم مثل هر بار،مثل کودکیم خودمانی و ساده میگفتم السلام علیک امام رضا کوله بارم بجز خجالت نیست بهتر از من ،خودت که میدانی مزد بی معرفت،زیارت نیست باز هم مهربان ترین آقا کنج ایوان مرا تو جا دادی خادمی راه را نشانم داد -این طرف می رسد به آزادی دل شب روضه منور تو به نظر،لیلة الرغائب بود طاق ایوان طلای صحن شما قبله هر نماز واجب بود آه از این فراق طولانی بین این دست و پنجره فولاد یک،دوسال است،مانده ام تنها دور از حوض صحن گوهرشاد من همان کودکم که گمشده ام جز شما مرهمی برایم نیست بغلم کن،دوباره،مثل قدیم نه حیاط و رواق جایم نیست من بدِ بد تو خوب خوب آقا تو بزرگ و من اوج نامردی حال و روز مرا که میدانی چه کنم تو بد عادتم کردی چاره ی درد های بی درمان یک بلیط قطار مشهد بود سر پناه دل پر از زنگار سایه ی آشنای
مداحی کلیپ مذهبی مذهبی نماهنگ امام رضا ع مداحی بسیار زیبا