ندای دل داستان الیزابت ثَچِر(اِرین کراکو) را بیان میکند که معلمی جوان و خوگرفته با شرایط زندگی اجتماعی و متمدن است و حالا اولین وظیفه معلمی به او واگذار شده؛ در محلهای کوچک که در آن معدن زغالسنگ وجود دارد و شغل اصلی مردم آن هم کارگری در آن معدن است. آنجا محلی ساده اما پر از مشکلات مختلف است. اِلیزابت بیشتر مردم محل را مجذوب خود میکند جز افسر جَک ثارنتون(دنیل لیسینگ) که معتقد است پدر سرمایهدارالیزابت که یک تاجر معروف است با ماموریت دادن به او