و آخر این راه ، مرگ به انتظار نشسته بود ... . کابوس ماه سرخ نزدیک میشد و... . فقط مرگ به انتظار نشسته بود! در میانِ آن خرابههای خونی، سرنوشت یکایکشان به یک کلبه در یک نفرینِ منحوس گره میخورد؛ نفرینی که از آن بوی خون میآید!
و آخر این راه ، مرگ به انتظار نشسته بود ... . کابوس ماه سرخ نزدیک میشد و... . فقط مرگ به انتظار نشسته بود! در میانِ آن خرابههای خونی، سرنوشت یکایکشان به یک کلبه در یک نفرینِ منحوس گره میخورد؛ نفرینی که از آن بوی خون میآید!