داستان با سگ بامزهای به نام «دوگال» شروع میشود. دوگال میخواهد به یک آبنباتفروش دورهگرد برای تعمیر چرخدستیاش کمک کند که ناگهان چرخ به راه میافتد و پس از خرابکاری بسیار به یک چرخ و فلک برخورد میکند. تخریب چرخ و فلک باعث میشود که یک موجود عروسکی با پای فنری که موجودی خبیث است از درون چرخ و فلک خود را آزاد کند. این موجود که «زیباد» نام دارد قدرت شگفتانگیزی برای منجمد کردن دارد. او چرخ و فلک را منجمد میکند و بچههایی را که روی چرخ و فلک مشغول بازی بودند اسیر میکند...