در شباهت بهنظر نفسِ پیمبر شده است / بیجهت نیست که اسمش علیاکبر شده است حرکات و سکنات و وجناتش طاها / مادرش آمنه بوده است مگر یا لیلا؟ ماه عالم شده از دیدن رویش سرمست / «پیرهنچاک و غزلخوان و صراحی در دست» جانِ علی جسمِ نبی جلوۀ کوثر بوده / سرّ لولاک از اول علیاکبر بوده هر زمان عطر حضورش به هوا برمیخواست / نفَس پنجتن آلعبا برمیخواست بینقاب آمدنش پیش عمو دیدنی است / به اباالفضل قسم، قامت او دیدنی است چه بگویم من از آن سروِ خرامانِ بهشت / حرف حق را قلم خواجۀ شیراز نوشت: «شاه شمشادقدان خسرو شیریندهنان / که به مژگان شکند قلب همه صفشکنان» زلفش آن روز که در دست نسیم افتاده / سمتوسو داده به تحریر مؤذنزاده کربلا هم عطشش چند برابر شده بود / تشنۀ صوت اذانِ علیاکبر شده بود أشهدُ أنّ... به این مرد ولی باید گفت / اشهدُ أنّ علی بعدِ علی باید گفت جلوی چشم پدر ردشدنش را عشق است / أشهدُ أنّ محمّد شدنش را عشق است باد آورده به همراه، شمیم صلوات / میوزد بر سر کوی تو نسیم صلوات ابر رح