نام احمد عزیزی با دفترکفشهای مکاشفه بر سر زبانها افتاد اما آنها که اهل هنر و شعر بودند، مدتها بود میدانستند صدای او نفس تازهای به مثنوی داده است. قبل از او از قالب مثنوی، نامی باقی بود که برای پیدا کردن مصداقش باید تا وحشی بافقی یا حتی قبل از آن به عقب میرفتیم. اما احمد عزیزی همان شور و سُکر قدیمی مثنوی را بازگرداند. او در مثنویهایش حکمت باطنی شیعه و جنبههای رازآمیز شخصیت معصومین علیهمالسلام را یاد کرد. اما درگیری ایران انقلابی با مسائل معاصر را هم میدید. به همین خاطر وقتی سینه قلمش را صاف میکرد، چه بسا سر از موضوعاتی مثل توسعه در میآورد و با پوچانگاری و معنویتزدایی معاصر، در میافتاد. او نیروی باستانی مثنوی و مسائل معاصر را طوری در هم میبافت که در عین حال از میراث معنوی گذشته و تیزبین در موضاعت روز بهره داشت. عزیزی پر شور و پرکار بود؛ اما طبع روان و صفایی داشت که اشعارش را دلنشین میکرد. او مردی بود که دوباره قالب مثنوی را به ما بازگرداند. دوستانش میگویند او ش