سریال زن قسمت 148 دوبله فارسی آدرس کانال مشکی ترکی https://www.youtube.com/channel/UCmu9... انور به اتاق شیرین می رود و از او می خواهد بشیند تا کمی صحبت کنند. او به شیرین می گوید: «میدونی که هرکاریم کنی، بازم بچه ی مایی.. هممون اشتباه کردیم... ولی من میخوام دوباره مثل قبل شیم... میدونم سرت داد کشیدم و درکت نکردم.. معذرت میخوام.. » شیرین چشمانش پر از اشک می شود و پدرش را در آغوش می گیرد و می گوید: « دلم واسه بغل کردن تنگ شده بود...تو همیشه بهترین بابای دنیا بودی... بابا منم واقعا میخوام مثل قبلنا بشیم و حتی به خاطر این هرکاری بگی میکنم. » شیرین کمی مکث می کند و می گوید: «فقط یه چیز ازم نخوا... ازم نخوا بهارو دوست داشته باشم. من یجوری ازش کینه دارم که همه ی قلبمو گرفته... » انور با ناراحتی می گوید: «مگه بهار چیکارت کرده؟ » شیرین با ناراحتی تعریف می کند: «بچه که بودم، مامانم همیشه تو خلوت خودش گریه میکرد. فکر میکردم تقصیر منه که اون ناراحته. بعدها فهمیدم خواهر دارم و فهمیدم که مامانم به خاطر اون گریه میکرده... اون خیلی مامانمو ناراحت