با سلام . در این قسمت تویلایت جای تمام کتاب هاش درباره جادو رو به اونا نشون میده النا بقیه خیلی سخت میگردن تا بتونن کتاب طلس های بزرگ کننده رو پیدا کنن تا اینکه النا پیش ی قفصه ی کتاب میبینه که نوشته وردو جادو میبینه که موفق شدن به همه این خبرو رد میده ولی باید تو کتاب دونبال اون ورد کوچیک کننده بگرده انقدر دیر میشه که اپل جک و رینبودش و پینکی خوابشون میبره النا اونارو میبره توی تخت و خودش همونجا تمرین میکنه اونایی که تازه پیدا کرده بود امتحان میکنه اول رو ی ی کیک وقتی میاد شرو کنه و جادوش رو روی کیک پیاده کنه کیک می پکه که متوجه میشه این اون ورد کوچیک کننده نیست و تو ذهنش میگه خدارو شور که رو ی اپل جک امتحا نکردم بعد میره بهدی انقدر میره و میره ولی نتیجه ای نمیده رینبو از خواب بیدا میشه به خودش میگه باید بالاشو ورزش بده موقعه که میاد این کارو بکنه هدف گیریش بد میشه می خوره به النا جادو می خوره به پبنکی مو قه که حرف زدنشون تموم میشه و میرن پینکی رو صدا بزنن که بیدار بشه پینکی تو تخت نبود و قتی دقیق نگاه کردن دیدن که پینکی هم کوچیک شده اونقدر می ترسن که اگر تا بدظهر بزرگشون نکنن ت