او همان اسب سوار بی پروایی است که از حمله نمودن بر دشمن باکی ندارد. به تنهایی میتواند لشکر دشمن را بلرزاند و آنها را پراکنده سازد. همان شهسواری که توانست در روز احد ضربات جبران ناپذیری را به لشکر اسلام وارد نماید، همان رزمندهی جسور که در جنگ موته بعد از شهادت سه تن از فرماندهان اسلام، شکست را به دشمن تا دندان مسلح تحمیل کرد. همان شیر شرزه ای که شمشیر دستش را، همچون موجود زنده و جانداری چنان تربیت کرده بوده که به هر طرفی دلش می خواست، حرکت می کرد و هرگز از کشتن دشمنان خدا سیر نمی شد. فرمانده ی خوش تکنیکی که با تدابیر حکیمانه ی خود، در بیش از هفتاد جنگ برای حکومت اسلامی، همیشه قرعهی پیروزی را به نام خود ثبت کرد. او خالد است، خالد بن ولید بن مغیرة بن عمیر بن مخزوم؛ کنیه «ابوسلمان» و لقبش «سیف الله المسلول». او می گوید: چون خداوند خیر و سعادت را برای من اراده کرد، علاقهٔ مسلمان شدن را در دلم پدید آورد و راه هدایت را بر من گشود. با خود گفتم: من در هر نبردی بر ضد پیامبر ﷺ شرکت کردهام، اما هنگام بازگشت از هر نبرد متوجه میشدم که تمام حرکته