خلاصه داستان: دو دوست در جست و جوی رفیق دوران دانشگاه شان “رانچو” هستند. طی این مدت آن ها خاطرات تلخ و شیرینی که با “رانچو” داشته اند را به یاد می آورند، کسی که باعث شد آن ها در مورد همه چیز متفاوت فکر کنند، و به همین دلیل تمام اطرافیان شان آن ها را احمق خطاب می کردند…