و عشق آنقدرها هم که فکر می کردیم عادلانه نبود زنِ همسایه عاشق شد ، پیراهنِ بلندتری دوخت ... من عاشق شدم ، گریه هایِ بلند تری سَر دادم ... در عصرِ ما همه همیشه دیر می رسند ! یکی به اتوبوس ، یکی به قطار ، یکی به
و عشق آنقدرها هم که فکر می کردیم عادلانه نبود زنِ همسایه عاشق شد ، پیراهنِ بلندتری دوخت ... من عاشق شدم ، گریه هایِ بلند تری سَر دادم ... در عصرِ ما همه همیشه دیر می رسند ! یکی به اتوبوس ، یکی به قطار ، یکی به