غلام و مرتضی و ابی و سیاوش راهی پیدا می کنند که لوح ها را از دست ستوده و ظلی در بیاورند. از آن طرف شیرین و ستاره هم به دنبال آن می روند که لوح ها را به نیکنام بفروشند. همه چیز خوب پیش می رود تا اینکه لوح ها دوباره ناپدید می شوند. https://www.filimo.com/m/49xfj