سریال ملک قسمت 39 آدرس کانال مشکی ترکی https://www.youtube.com/channel/UCmu9... صبح بچه ها بیدار شده و برای رفتن به مدرسه آماده می شوند. در خانه جومالی، زمرد و ویلدان همچنان با او قهر هستند و صبحانه نمیخورند. جومالی با کلافگی از سر میز بلند شده و سر کار می رود. ملک، بچه ها را به مدرسه برده و مریم را میبیند. زهرا نیز آمده و مریم میگوید که کرم و دفنه همکلاسی زهرا می شوند. کمی بعد، سیران نیز برای آوردن دخترش به مدرسه آمده و با دیدن سیدعلی کوچک، او را می شناسد و برای ملک توضیح میدهد که او را در پارک دیده بود.ملک، سیدعلی را نیز به معلم می سپارد و به سمت کارگاه حافظ می رود. سیدعلی به مغازه رفته و شاگردانش میگویند که جومالی از آنها کباب گرفته است. سیدعلی و محمود متعجب می شوند. کمی بعد جومالی به مغازه آمده و بخاطر مشکلات خانوادگی و قهر خانواده با او، عصبانیتش را سر شاگردانش خالی کرده و مدام از آنها ایراد میگیرد. فوندا در خانه به آلپای اصرار میکند که بیرون بروند. او از اینکه آلپای به او وعده ایتالیا رفتن داده بود اما آنها در ترکیه ماندگار شدند، ناراحت است. جومالی به کارگاه حافظ می رود