کریم کارگر یک مرکز پرورش شترمرغ است که در اطراف تهران زندگی می کند و به دلیل گم شدن یک شتر مرغ، اخراج می شود. به خاطر تأمین هزینه تحصیل بچه ها و سمعک دخترش که گم شده مجبور می شود برای پیدا کردن کار به تهران برود و با موتور خود مسافر کشی کند. او که مردی خوش قلب و مهربان است با وارد شدن به محیط شهری، در معرض تهدیدهایی قرار می گیرد و با جریانات عجیبی روبه رو می شود