یه روز سر مامان پریسا درد میگیره پریسا تصمیم میگیره که در فضا رو بشوره که مامانشون نیازی نیست که نه خودم میشورم یه دفعه یه پیام میاد میگه بزنیم پیام بخونم الان میرم دوباره پیام دیگه میاد میگه بزار برم این پیام رو بخونم و دوباره میرم بعد از دوساعت پریسا تو اتاقش بوده و با گوشی کار می کرده که میبینه مامانش داره با با سردرد کار میکنه اون گریه میکنه و مامانش رو بغل میکنه میگه مامان تو رو خدا منو ببخش