داستان اسب زیبایی است که به اصطبل مردی به نام آقای «گوردن» آورده میشود. روزی خانم گوردن بیمار میشود و زیبای سیاه برای آوردن دکتر فداکاری زیادی میکند. آقای گوردن برای درمان همسرش ناچار میشود اسبهایش را بفروشد. آنها اسب قهوهای رنگی به نام «جینجر» و زیبای سیاه را به خانمی میفروشند، اما آنها از صاحب جدیدشان راضی نیستند و ناآرامی میکنند...