هر کسی یه تیکه سنگ به شیشه هاش بکوبه که بعد هر شکستنی بگم که اخریشه چیزی نمونده پس بزن بدتر ازین نمیشه الان که افسردگیا روحمو دوره کرده چقدر دیگه دلم باید دنبال تو بگرده اگر میبنی الان اسیر پنجه روزگار نامردم اگه هر شب مثل دیونه ها دارم دنبال تو می گردم دارم از خودم می پرسم حالا که اواره کوچه دردم چرا وقتی از هم جدا شدیم به این لحظه فکر نمیکردم تا کی باید تا زنده ام هر لحظه رو بمیرم سراغ کی برم کجا سراغتو بگیرم با یه اشتباه ساده که افسوسشم هنوزم بابت این جدا شدن ت