پینکی احساس می کند تمام کیکهایی که می سازد تا به رینبودش بدهد را نمی خورد و با یک کلک کوچولو آنها را دور می اندازد . برای پینکی سوال است که واقعاً رینبودش کیک های او را می خورد یا نه پینکی تمام تلاش خود را می کند ولی آخر سر به نتیجه نمیرسد و رینبودش واقعا باید چیکار کنه که دوستش پینکی با او قهر شده؟