شبی در اکویستریا پونی به اسم سانست شیمر میاد و تاج توایلایت را می برد به دنیای پونی انسانی و همین فردا توایلایت به دنبال تاج خود می گردد و او میفهمد که باید به دنیای پونی های انسانی برود. و می بیند که هیچکی آنجا پونی نیست فقط آن ها انسان هستند بنابراین توایلایت عادت می کند مثل انسان ها رفتار کند و به دنبال تاج میرود ولی تاج دست سانست شیمر آن را است. توایلایت برای همیشه تو دنیای پونی های انسانی می ماند؟ یا تاج خود را می گیرد و می رود خانه؟