خلاصه ی قسمت بیست و هشتم لحظه گرگ و میش: روز خاکسپاری پدر رازمیک،یاسمن و حامد باهم روبرو میشوند.سروش هم از دیدن حامد تعجب میکند. سروش خانه شان را از وراث خریده که یکی از خواهران سهم خود را نفروخته است. آن زن به خانه ی آنها میرود و به یاسمن میگوید که راضی به فروش دنگ خود نیست.یاسمن هم ماجرا را با سروش در میان میگذارد. عزیز از حامد میخواهد برای ادامه ی تحصیلاتش به آلمان بازگردد. سروش دنگ آن زن را با قیمت بالاتر از او میخرد تا به گفته ی خودش مشکلی برای یاسمن و بچه ها پیش نیاید. بعد از آمدن آن زن،محمد د