بهترین و جدیدترین ویدئو های روز

پخش ویدئو بعدی ... {{ next_video.title }}
[توقف]

سریال قفس / کبوتر قسمت 21 دوبله فارسی آدرس کانال مشکی ترکی https://www.youtube.com/channel/UCmu9... قاسم رو به زولوف با استرس و پشیمانی می گوید که کار بدی در حق برادرش بدیر کرده و زندگی او را نابود کرده است. همان موقع، مسلم با نگرانی به زولوف زنگ می زند و می گوید که در اتوبوس حال نفیسه بد شده و غش کرده است و به کمک او نیاز دارد. زولوف هم فورا همراه قاسم سوار ماشین می شوند تا خودشان را به مسلم و نفیسه برسانند. کنعان یقه ی عمر را می چسبد و با خشم از او می پرسد که از که دستور می گیرد و چرا طلاها را درون خانه ی کاوی ها گذاشته است؟ بدیر با ترس و نگرانی می گوید: «اگه اسمشو بگم منو میکشه. مادرتون کوسا خانم! اون یه شیطانه. اون دستور این کارو بهم داد ولی داداش شما بهش چیزی نگو وگرنه من زنده نمیمونم. » کنعان به چیزی که گوش هایش شنیده شک می کند و به فکر فرو می رود. جلیل با عجله سراغ کوسا می رود و به او می گوید که کنعان عمر را پیدا کرده و هر لحظه ممکن است کارهایشان لو برود. کوسا برای چند دقیقه سکوت می کند و بعد با خشم به سمت جلیل حمله می کند و به او سیلی محکمی می زند و می گوید: &laq

0.05 sec, flt: 0 time: 7, count: 11, slow: 0