سریال روزگارانی در چکوراوا قسمت 43 آدرس کانال مشکی ترکی https://www.youtube.com/channel/UCmu9... شرمین برای زلیخا غذا می برد و سعی دارد از او حرف بکشد. زلیخا میگوید که دمیر به او اجازه نمیدهد که برادرش ییلماز را ببیند، زیرا زندانی بودن سابق او موجب بی آبرویی برای خانواده آنهاست. او از شرمین میخواهد که به او کمک کند و اجازه بدهد از اتاق بیرون برود، اما شرمین میگوید که اجازه این کار را ندارد و دمیر او را دعوا خواهد کرد. غفور برای گولتن غذا می برد. ثانیه که به او شک دارد، غفور را تعقیب میکند و بعد از رفتن غفور متوجه می شود که او گولتن را در طویله کنار جاده زندانی کرده است. او شوکه و ناراحت می شود و سعی دارد گولتن را آزاد کند. سپس با عصبانیت به خانه رفته و با غفور دعوای شدیدی میکند و میگوید که باید گولتن را باز کند وگرنه همه را با خبر میکند. غفور میگوید که تا وقتی که گولتن توبه نکرده و ییلماز را از سرش بیرون نینداخته باشد نمیتواند او را به خانه برگرداند. هونکار به هوش آمده و طبق خواسته خودش از بیمارستان زودتر مرخص می شود. دمیر او را به خانه می آورد.هونکار وقتی ماجرای زندانی